امروز : شنبه، ۹ اسفند ، ۱۳۹۹ - 16 رجب 1442
نسلی که معاویه تربیت کرد
نشستهای ماهانه-پایگاه تحلیلی بنیاد باران: نودوچهارمین نشست تخصصی بنیاد باران با موضوع «عاشورا و نقش زنان در پیامرسانی قیام امام حسین (ع)» و با سخنرانی مرضیه محمدزاده، مولف کتاب «دانشنامه شعر عاشورایی»، در محل مرکز همایشهای بینالمللی رایزن برگزار شد. متن کامل سخنان مرضیه محمدزاده، نخستین سخنران این نشست، به شرح زیر است: ابتدا گزارشی از […]
نشستهای ماهانه-پایگاه تحلیلی بنیاد باران: نودوچهارمین نشست تخصصی بنیاد باران با موضوع «عاشورا و نقش زنان در پیامرسانی قیام امام حسین (ع)» و با سخنرانی مرضیه محمدزاده، مولف کتاب «دانشنامه شعر عاشورایی»، در محل مرکز همایشهای بینالمللی رایزن برگزار شد.
متن کامل سخنان مرضیه محمدزاده، نخستین سخنران این نشست، به شرح زیر است:
ابتدا گزارشی از نهضت عاشورا و نقش زنان را در آن بیان کنم. قیام قیامتگونه حسین، به منظور برملا کردن فجایع و بیدادگریهای روزگار سلطه طلقا علیالخصوص معاویه و فسق و فجور ایادی او و رفتار ناشایست فرزندش یزید بود. قیام او، برای اعاده سنت نبوی و سیره علوی که به دست فراموشی سپرده شده بود. خشت کجی که در سقیفه بنی ساعده بنا نهاده شد و تبعات آن از نیمه دوم حکومت عثمان تا پایان حکومت معاویه در دین بدعت به وجود آمد. معاویه چه کرد که توانست نسلی را تربیت کند که در کربلا روبهروی اباعبدالله بایستند و دردا و دریغا که امام را خارجی و یزید را امیرالمؤمنین بخوانند. بعضی از کارهای معاویه را فهرستوار خدمت شما عرض میکنم.
عدالت که رکن اساسی اسلام بود به کلی محو شد. زجر، شکنجه، مصادره اموال، کشتن، زندانی، تبعید، به چه جرم؟ به جرم آزادی فکر، رای، نظر، اندیشه؟ برای اسلام بسیار مهم است. چقدر آیات قران از تفکر و تدبر سخن میگوید. قضاوت که باید بر اساس حکم خدا انجام گیرد، به حکم حاکم حکومت تبدیل شد. جرم، با مجازات مطابقت نداشت. بیتالمال مسلمین که باید صرف امور مسلمانان شود به مالالبیت تبدیل شد و به غارت رفت. زمامدار را که باید مردم تعیین کنند، به حکومت استبدادی موروثی تبدیل شد. اگر همه تلاش و اندیشه دین برای این است که انسانهایی را تربیت کند که قلمشان با قدمشان و بیانشان یکی باشد، به انسانهای منافق و دو رو تبدیل شدند. انسانهایی که چیزی را میگفتند و عوض میکردند. فرزدق شاعر در منزلگاه سپاه این را بیان میکند، وقتی امام میگوید مردم کوفه چگونهاند؟ فرزدق در جواب میگوید، دلهایشان با توست و شمشیرهایشان علیه توست. معاویه، اصول را از بین برد. مساوات که برای اسلام مهم است، اسلام گفت همه با هم برابرند، ۲۳ سال رسول ا… برای آن زحمت کشید و فقط ملاک تقوا بود که إن اکرمکم عندالله اتقاکم، تبدیل شد به تعصبهای قومی و قبیلگی. عرب از عجم برتر، در میان اعراب قریش، در میان قریش بین امیه. عرب عدنانی از قحطانی، مضری از یمانی. اصول یکییکی از بین رفت. امربهمعروف و نهی از منکر تعطیل شد. امیرالمومنین در خطبه ۲۱۶ نهجالبلاغه میفرماید حرف بزنید، انتقاد کنید، سخن بگوید، نظر بدهید. اما زمان معاویه کسی جرات نمیکرد حرف بزند. به همین خاطر است بعد از مرگ معاویه، یزید به حکومت میرسد، امام اعلام میکند که بیعت نخواهد کرد و خطاب به مروان میفرماید، مروان اگر بر جامعه اسلام، فردی چون یزید حکومت کند، فاتحه اسلام خوانده شده است، الاسلام والسلام. امام بر مرگ اسلام، آیه استرجاء میخواند و اعلام میکند حرکت خواهد کرد. یزید اعلام کرده که اگر بیعت نکند او را بکشید. جان امام در مدینه امن نیست. امام حرکت میکند و همه آنها که گوش به فرمانش هستند با او به طرف مکه حرکت میکنند. و امام وارد مکه میشود. از آن زمان است که نامهنگاریهای فراوان صورت میگیرد. بعد از شهادت امام حسن نیز نامهها فراوان بود. اما امام هم به جهت صلح که پایبندی به عهد و پیمان یکی از دلکشترین مضمون در تاریخ بشریت است. امیرالمومنین در نامه ۵۳ خودش خطاب به مالک اشتر میفرماید، مالک اگر با دشمنت عهد بستی، عهد مشکن. اما معاویه؛ صلحنامه را زیر پا گذاشت و فرزند خودش را جانشین کرد. امام در آن زمان چون پایبند به عهد و پیمان بود، نمیدانست حرکت کند و قیام در زمان معاویه کار درستی نبود، انتحار بود. از معاویه که مرد با تدبیری البته در جهت منفی، گذشته بود. اگر امام در آن زمان قیام میکرد، کشته میشد و خونش هدر میرفت. اما زمان یزید، حکومت سست بود و اگر مردم به امام میپیوستند، پیروز بود. به همین خاطر نامهها، فراوان به امام میآید. نامه نهتنها از افراد متدین چون سلمان بن صرد خزاعی، حبیب بن مظاهر آمد بلکه از افراد منافق و پست که بعدها فرمانده سپاه شدند، مثل شبث بن ربعی، غیث بن اشعث، حجار بن ابجر نیز نامه برای امام آمد. آن قدر نامه برای امام آمده بود، در آن نامه نوشتند که امام اگر حرکت نکنی در پیشگاه خدا عذری نخواهی داشت. ما زیر بار ظلم هستیم و تو باید حرکت کنی. باز امام حرکت نکرد و مسلم، نماینده خودش را با نامهای فرستادت ا با مسلم بیعت کنند. در انتهای نامه، امام مینویسد که به جان خودم سوگند، امام نیست، مگر کسی که بر اساس کتاب خدا حکم کند، دادگر باشد، از صراط مستقیم منحرف نشود و خودش را در راه رضای خدا وقف مردم کند. چنین کسی شایستگی زمامداری را دارد. مسلم میرود. توعه زنی است که به او پناه میدهد. مسلم تا زمانی که نؤمان بن بشیر انصاری در کوفه حکومت میکند، مردم کوفه اینطور هستند که در مقابل حاکم ضعیف، قد علم میکنند و در مقابل حاکم خشونتطلب در خانهها میخزند. همینطور شد و مسلم تنها شد. مسلم زمانی که بر کوفه مسلط میشود، نامه برای امام مینویسد که کوفیان با من عهد و پیمان بستند و بیعت کردند، اماما، حرکت کن. نامه زمانی به دست امام میرسد که یزید برای حکومت مکه نیز یک فرد خشونتطلب به نام عمر بن سعید بن عاص را با ۵۰۰ شامی و لباس احرام میفرستد که حسین بن علی را در حال طواف ترور کنند. جان امام در مدینه امن نبود. جان امام در مکه امن نیست. به کجا برود؟ کوفه، کوفه ناکثین و پیمانشکنان. کوفهای که یا باید به پا خیزد و ننگ را از دامن خودش بزداید، یا برای همیشه، بر سیاه نامه اطرافش صحه بگذارد. اگر امام به سمت کوفه حرکت نکند، فردا نهتنها مورخین و جامعه شناسان، که آزادگان دنیا به او نخواهند گفت مرکز ارتش اسلام از تو دعوت کرد، چرا نپذیرفتی. امام باید برود و مردمی که او را دعوت کردند وظیفهشان است از امام حمایت کنند و با آغوش باز بپذیرند. امام یک سخنرانی تاریخی دارد و حرکت میکند. میفرماید دنیای ما را فساد گرفته، امت جدم فاسد شده، حلال او حرام و حرام او حلال شده است، در دین بدعت به وجود آوردند، بیتالمال را به تاراج بردند. امام میفرماید من خارجی، شورشی، فتنهگر نیستم. من به خاطر امربهمعروف و نهی از منکر حرکت میکنم. معروف منم و منکر یزید است. امام میفرماید حرکت من اصلاحگرانه است. من برای اصلاح امت رسولالله برای اینکه سیره پدرم را اجرا کنم، حرکت میکنم. وقتی به او میگویند آقا، بمان در مکه، امام اعلام میکند من امنیت جانی ندارم. اگر بمانم کشته میشوم و با کشتن من و ریختن خونم، حرمت خانه خدا شکسته میشود. به او میگویند چرا خانواده خود را با خودت میبری؟ امام میفرماید آنها نیز امنیت جانی ندارند که واقعا امنیت نداشتند. وقتی دست عبیدالله به مسلم نرسید، فرمان داد خانه مسلم را در مدینه ویران کنند و زن و بچه او را اسیر کنند. اما این زن و بچه همراه امام حسین حرکت کرده بودند. امام از بردن خانوادهاش چند هدف دارد. یکی اینکه میخواهد نشان دهد در جامعهای که به اسم حاکم مسلمانان حکومت میکنند، خانواده پسر رسول خدا امنیت جانی ندارد. دوم اینکه میخواهد خانوادهاش نزدش باشند. هم خودش نسبت به خانوادهاش و هم خانواده نسبت به او، همه حوادث را ببینند که بعد بتوانند این حوادث را به گوش تاریخ برسانند. و مساله بعدی و مساله مهم، امام اعلام میکند من برای جنگ نمیروم. همین که زن و بچه را حرکت میدهد یعنی برای اصلاحات است، برای آگاهی است، برای بیداری است. کوفه امام را دعوت کرده است. امام با خانوادهاش میخواهد وارد کوفهای شود که مسلم برای او نامه نوشته، ما بر مسجد کوفه مسلط شدیم. یعنی شهر در اختیار ماست. امام نمیخواست که بجنگد. وارد کوفه شود، اگر کوفیان به امام کاملا پیوستند، ارتش مهیا شد، مثل پدرش که به سمت صفین حرکت کرد، به سمت شام حرکت کند. به همین خاطر است که همه خانوادهاش با او حرکت میکنند. در این خانواده که با او حرکت میکنند، زینب وجود دارد. ما زینب را نباید فقط در بعد از عاشورا یا در حوادثی که نهضت را به پیروزی میرساند، بشناسیم. زینب ساخته شده این خاندان است. مجاهد است. امیرالمومنین میفرماید جهاد انواع مختلف دارد ولی مهمترین جهاد این است که در مقابل حاکم ظالمی بایستی و سخن حق بگویی و زینب بالاترین جهاد را انجام داد. یعنی فصاحت و بلاغتش در حد اعلا بود. وقتی در دربار عبیدالله سخن میگوید، عبیدالله میگوید این زن به سجع سخن میگوید. یا در دربار یزید، زینب یک خطبه طولانی میخواند اما یزید حتی جرات نمیکند که خطابه زینب را قطع کند. چقدر بر گفتارش مسلط بود. زینب عالمه است. اینکه امام سجاد در مورد عمهشان میگوید عالمه غیر متعلمه، فهمه غیر مفهمه، به این خاطر است. وقتی ابن-عباسی که خودش مفسر قران است، وقتی قران درس میدهد و تفسیر میکند، هر جا اشکال پیدا میکند میگوید عقیله بنی هاشم چنین گفت و حرف تمام میشود. یعنی زینب مفسر قران است و قران را تفسیر میکرد. این ویژگیها و خصوصیات اوست. صبر بینظیر زینب که در طول سالهای عمرش آبدیده شد. فقط در شب عاشورا و روز عاشورا، امام حسین یکذره در صورت خواهرش، آن اضطراب را میبیند، خطاب میکند که خواهرم، مبادا شیطان صبرت را برباید. یعنی تو صبوری، صبر باید حفظ شود. زینب دارای این خصوصیات است و زنان دیگر کاروانی که همراه اباعبدالله حرکت میکنند. امام روز ۸ ذیحجه حرکت میکند و ۲۴ روز در راه است. از ۲۶ منزل میگذرد، دوم محرم وارد نینوا میشود. در این منازل، اتفاقات میافتد. ۲۶ منزل، در بعضی منزلها، امام میماند و استراحت میکند، یکی دو روز، بعضی منزلها را دو سه تا یکی میکند. در بعضی از منازل اتفاقاتی افتاده است. مثل منزلی که کنار گودالهای پر آب ضرود است و آنجا زهیر بن غین، فرمانده سپاه امام به امام میپیوندد. زهیری که عثمانی بود، فقط به خاطر همسرش، یعنی همسرش دلهم به او گفت که پسر فاطمه دعوتت کرد و برو. ببین این زن چه نقشی دارد. زهیر عثمانی را زهیر حسینی میکند و بعد در منزل ثعلبیه خبر شهادت مسلم میرسد. در منزل زواله، خبر شهادت قیس بن مسحر و حمله و اینکه تمام کوفیان برای جنگ با تو آماده میشود و میآیند. در این منزل است که تمام کسانی که به طمع مال و جاه با امام حرکت کردند جدا میشوند، نه شب عاشورا. شب عاشورا، احدی از امام جدا نشد. امام صداقت دارد. هیچ چیز را پنهان نمیکند. در این منزل است که میفرماید کوفیان عهد شکستند. هر کس که به طمع مال و جاه آمده برود کنار و من بیعتم را برداشتم و در این منزل جدا شدند. بعد از آن افرادی به امام پیوستند، مسلمبنعوسجه خودش را رساند، حبیب خودش را رساند. ابوسمامه رسید. روز عاشورا حر و تعدادی پیوستند. پس شب عاشورا کسی جدا نمیشود. حر جلوی امام را با هزار نفر میگیرد. در این منزل است که چون کوفیان برای جنگ با امام آمدند، امام اعلام میکند دیگر قصد حرکت به سمت کوفه ندارد و برمیگردد. البته نمیگوید به کجا برمیگردم. میگوید من برمیگردم. در این منزل، از اینجا به بعد، امام نمیخواهد به سمت کوفه برود. حر میخواهد امام را در محاصره به سمت کوفه ببرد و چون امام ممانعت میکند رضایت میدهد که به موازات کوفه جلو بروند. کربلا بالاتر از کوفه است. امام میخواست از کوفه دور شود، ولی قصد جنگ نداشت حتی با سپاه حر بجنگد. دوم محرم وارد نینوا میشوند. روز سوم محرم، عمربنسعد، پسر سعدبنابیوقاص، فاتح قادسیه وارد کربلا میشود و فرماندهی کل صحرا را برعهده میگیرد. از سوم محرم تا نهم محرم که شمربنذیالجوشن با ۴ هزار نفر وارد کربلا میشوند، پشت سر هم فرمانده و با سپاهیانی میآید. در عصر تاسوعا، ۳۰ هزار نفر از کوفه جلوی امام را گرفتند. هیچ شامی نبود. اما شیعیان هم با امام نجنگیدند. فقط شیعیان در پیوستن به امام سستی کردند. و به همین خاطر است که بعدها، قیام توابین را داریم و قیام مختار ثقفی است، بوجود میآید و پشت سر هم قیامها را داریم، چون اینها سستی کردند. امام خیلی تلاش کرد. از روز سوم که عمر سعد وارد شد تا روز عاشورا آنقدر امام تلاش کرد که جنگ صورت نگیرد، مذاکرات صورت داد، آنقدر امام تلاش کرد و مذاکره داشت مثبت میشد و نتیجه میداد که عمر سعد نامه برای عبیدالله نوشت. اما عبیدالله و مشاورانی چون شمر، فقط از امام بیعت را میخواستند یا کشتن او را. امام نمیخواست بجنگد. فقط امام نمیخواست بیعت کند. از اینجا به بعد است که وقتی آماده جنگ با امام میشوند، شب عاشورا، امام آن یک شب را میگوید جنگ را به تاخیر اندازید و بعد از روز عاشورا جنگ صورت میگیرد. ما از اینجا چه نقشی از زنان در روز عاشورا میبینیم. اولا امام، خودش روبهروی خیل سپاه دشمن میایستد. آنچنان با طمأنینه حرکت میکند که انگار پیروزی نهضت را به چشم میبیند که ریختن خونش مساوی آغاز جنبشها، حرکتها و قیامهاست. این را امام به چشم میبیند. در کربلا، قبل از آن و بعد از آن خطبه زیاد خوانده شده است. خطبههای امام بیش از آنکه نظام دهنده روح شجاعت، رشادت، سرافرازی و دلاوری امام باشد، نشاندهنده روح رحمت، شفقت و مهربانی اوست که چقدر دلش برای این مردم میسوزد. به آنها میگوید من را نکشید، حرمتشکنی و پردهدری نکنید. ریختن خون من بر شما حرام است. دریدن پرده حرمتم بر شما حرام است. امام اعلام میکند برای چه میخواهید او را بکشید؟ مالی را به یغما برده، جانی را ستانده؟ چقدر تلاش میکند که جنگ صورت نگیرد. خاندانش و یارانش هم تلاش میکنند. اما متاسفانه جنگ صورت میگیرد. از صبح عاشورا تا عصر عاشورا. هر کس به میدان میرود، زنان چه نقشی دارد؟ تاریخ عاشورا را بخوانید. زنان هم همسرانشان را بهسوی جنگ میفرستند، بعد از آن فرزندانشان، نوجوانانشان، هم زنان خاندان مثل زینب، مثل مادر قاسم، هم زنان اصحاب مثل زن جناده که هم جناده به شهادت میرسد و هم پسرش عمر. این شیوه را در قبل هم داشتیم. در جنگ احد، در جنگ حُنین، هر جا مردان کم میآوردند زنان وارد میدان میشدند، صحنه برمیگشت. در جنگ صفین، این زنان هستند که در کنار امیرالمومنین رجزها میخوانند. حالا در کربلا در کنار فرزند امیرالمومنین قرار دارند. چه نقش عظیمی این زنان ایفا میکنند. گاهی اوقات خودشان بعد از شهادت فرزندشان، همسرشان آماده برای جنگیدن میشوند که امام جلوی آنها را میگیرد. امام بعد از اینکه همه خاندان و اصحاب شهید شدند میخواهد به میدان برود. با امام سجاد خداحافظی میکند. در مورد امام سجاد یک نکته را بگویم. امام سجاد را ما امام بیمار فرض کردیم. امام سجاد فقط چند روز بیمار بود. همه حوادث کربلا را از گروه امام حسین، امام سجاد و اهل بیتش و خواهرش و بقیه به گوش تاریخ رساندند. در بین سپاه کفر هم افرادی مثل ابی مسنب که سال ۱۵۷ از دنیا میرود، وقتی میخواهد مقتلش را نقل کند، با دو واسطه یا یک واسطه از امام سجاد نقل میکند، آن وقت ما میخوانیم که وقتی امام حسین برای خداحافظی میرود، میگوید برادرم چه شد، عمویم چه شد؟ امام سجاد و زینب همه این وقایع را با چشمشان دیدند که خداحافظی میکند و وارد میدان میشود. یک نگاه به خیمه و یک نگاه به میدان دارد. امام، دلاورانه میجنگد. حمید بن مسلم ذکر میکند، میگوید من مرد مثل حسین ندیدم، از صبح عاشورا، بال و پر شکسته، همه عزیزانش جلوی چشمش قربانی شده، میداند بعدش هم برای خاندانش چه میگذرد، چطور میجنگد، به راست سپاه حمله میکند رجز میخواند و به قلب سپاه میزند و میگوید لااری الموت الا السعاده و الحیات مع الظالمین الا برما.
با حسین ناجوانمردانه جنگیدند. لگن خاصرهاش را شکستند و امام از اسب افتاد. زینب وارد میدان میشود. شما ببینید که وقتی زینب میخواهد وارد میدان شود، اینطور نیست که ما بگوییم او میدوید و من میدویدم. اینها وارد میدان نشدند اما حضور داشتند. زینب بر تل زینبیه. و بقیه زنان در کنار خیمهها که همه حوادث را ببینند و به گوش تاریخ برسانند. شما ببینید که زینب بر جنازه فرزند خودش هم نیامد. دو بار به میدان آمد. یک بار بر جنازه علیاکبر و یک بار که الان حسینش بر زمین افتاده. ببینید چطور این زن صحبت میکند. رو میکند به عمر سعد، با اسم کوچک او را خطاب میکند. نه اسم پدرش را میآورد، نه کنیه. برای عرب، کنیه مهم است ولی برادرش را با کنیه خطاب کند. به عمر میگوید تو ایستادهای، ببین با اباعبدالله چه میکنند، و بعد فریاد میزند افیکم مسلم. هیچ مسلمانی نیست؟ امام به او اشاره میکند، زینب برمیگردد و به تل زینبیه، و همه حوادث را میبیند. با امام ناجوانمردانه جنگیدند. سنگباران و تیرباران کردند. سنگی به پیشانیاش خورد، لباسش را بلند کرد که خونش را پاک کند، تیر به قلبش خورد. سر حسین بر دستان دشمن و بدن پارهپارهاش زیر سم ستوران، در کجای تاریخ سراغ دارید این همه عزت و عظمت و مظلومیت، یکجا، در یک بدن پارهپاره غرق به خون جمع شود و بعد به خیمهگاه وحشیانه حمله میکنند. اما با درایت زینب، با کاردانی زینب، در آن شام شوم، یکی از این بچهها زیر سم ستوران نرفت. یکی از این بچهها در این بیابان گم نشد، گوش با گوشواره پاره نشد. زینب به همه بچهها گفت هر چه زیورآلات دارید بریزید و وقتی آنها حمله کردند زینب گفت اموال رسول ا… را غارت کنید. و عمر سعد رسید و این پریشانی را دید. مدیریت در بحران است. عصر عاشورا خیلی وحشتناک است. آن وقت با کاردانی زینب و بقیه زنان و با دستور امام سجاد، همه این بچهها حفظ شدند و زینب به عبادت پروردگار پرداخت و سرش را روی خاک گذاشت که یا عماد من لاعماد له. یا سند من لاسند له. یا من سجد سواد اللیل و بیاض النهار و ضیاء الشمس و خفیف الشجر و دو الماء، یا الله. ببینید این زن در آن شرایط حساس، عبادتش فراموش نمیشود، دعایش فراموش میشود. نماز شبش فراموش نمیشود. امام سجاد میگوید در شب یازدهم، عمهام نماز شبش را نشسته خواند و بعد این کاروان را این زینب چه به زیبایی به سرانجام میرساند. در نظر بگیرید کاروان، عصر یازدهم حرکت میکند به سمت کوفه، صبح دوازدهم این کاروان وارد کوفه میشود. مردم کوفهای که امام را دعوت کردند، حالا جلو آمدند، سرهای بریده و این کاروان را میبیند، مردم کوفه این خصلتشان است که وقتی زود به هیجان میآیند، وقتی این وضعیت اینطور را هم میبینند، زود هم خاموش میشوند. شروع میکنند به گریه کردن. امام سجاد میفرماید برای که گریه میکنید؟ برای ما؟ پس چه کسی ما را کشت؟ و زینب نمیتواند این همه مکر و حیله را ببیند. نمیتواند ببیند اینها برادرش را دعوت کردند و حالا سرهای بریدهشان جلوی چشمشان است. فریاد میزند مردم مکار فریبکار. مردم خار بیمقدار، مردم دوستکش مرده نواز، میگریید؟ بگریید که دائماً چشمانتان گریان و سینههاتان بریان باد. چه کردید؟ چه جگری از رسول خدا خستید؟ چه خونی را ریختید؟ چه حرمتی را شکستید؟ چه خاکی بر سر ریختید؟ سید جوانان بهشت را کشتید؟ غمخورتان را؟ و مردم کوفه فهمیدند چه کردند. عزیزشان را پیش پای نوکر دمشق قربانی کردند. دیگر کوفه روی آرامش نمیبیند. زینب وارد دربار عبیدالله میشود. زن اسیر در لباس اسارت، روبهروی حاکم. چقدر محکم، وقتی عبیدالله به او میگوید خدا را شکر که فریبتان و دروغتان آشکار شد، زینب میفرماید خدا را سپاس که ما را با نبوت کرامت بخشید، نه چنین است که میگویی. رسوا و بدکار و تبهکار، دروغگوست و او ما نیستیم. و وقتی عبیدالله به او میگوید کار خدا را به خاندانت چطور دیدی؟ میگوید ما رایت الا جمیلا. جز زیبایی ندیدم. مردانی را دیدم که مرگ برایشان مقدر شده بود، رقصکنان به دیدار حق رفتند. به زودی، خداوند تو را با آنها جمع میکند و آن وقت خواهی دید که بدبخت و رسوا کیست. خواهی دید که پیروز کیست. مادرت به عزایت بنشیند یابن مرجانه.
ببینید زینب اسیر چگونه سخن میگوید. زینب آزاد است و آنها اسیرند. اینجاست که وقتی نمیتوانند در مقابل حق، حرف بزنند شروع میکنند به فحاشی. میگوید دلم خنک شد که آنها را کشتم. آن وقت زینب میفرماید سالارم را کشتی، ریشهام را قطع کردی، شاخههایم را بریدی، اینها دلت را خنک میکند؟ خنک دل باش. زینب نگذاشت کوفه آرامش پیدا کند. دیگر کوفه آرامش پیدا نکرد. زینب و اسرا همراه امام سجاد وارد شام میشوند. در لباس اسارت، با بدترین پذیرایی. افرادی که کاروان را با خودشان بردند جزو پستترین افراد روزگار هستند. ولی وقتی از شام بیرون میآیند بهترین پذیرایی، سوار بهترین شتران، افرادی که کاروان را حرکت میدهند افرادی هستند که نسبت به اهل بیت عشق میورزند. چه شد؟ زینب و اهل بیت در شام چه کردند که یزید را وادار کردند کاروان را پیروزمندانه وارد مدینه کند. این را میبینیم دیگر. اصلا یزید یا هر کدامشان میگفتند دیگری مقصر است، عبیدالله مقصر است. زینب در دربار یزید چه گفت؟ خودش و در مسجد شام امام سجاد چه گفت که وضع دگرگون شد. زینب خطاب به یزید میگوید یابنالطلقا، یعنی اسیر شما بودید، آزاد من هستم. شما بودید که توسط جد و پدرم آزاد شدید. نه اینکه ما اسیر هستیم. خطاب به یزید میفرماید، یزید، گمان نکنید مهلتی که خدا به شما داده، خیری در آن است. او مهلت میدهد که ببیند تا کجا جلو میروید. زینب به یزید میگوید، یزید تو ارزش نداری که من با تو حرف بزنم. میگوید حتی تو ارزش نداری که من تو را سرزنش کنم. ببینید زینب چقدر زیبا بیان میکند. خطبه زینب سراسرش درس است. میفرماید سپاه شیطان، عبیدالله را شیطان میگیرد. سپاه شیطان ما را به جمع سفیهان میفرستد. یعنی یزید، تو سفیه و نادان هستی که اگر دانا بودی دست به این کار نمیزدی. سپاه شیطان ما را به جمع سفیهان میفرستد تا به پاس هتک حرمت خدا، اموال خدا را به او بدهند. میگوید من میبینم روزی را که تو و عبیدالله مثل سگ به هم پارس میکنید. من باز تاکید میکنم، اسیر در مقابل حاکم جهان اسلام ایستاده است. زینب یزید را به مبارزه دعوت میکند. میگوید یزید، هر کاری داری بکن. هر چه میخواهی بکن. هر کوششی داری، انجام بده اما هرگز نخواهی توانست یاد و نام مرا از جریده عالم بزدایی و این ننگ را پاک کنی. رایت سست، سپاهت رو به پریشانی، وضعیت تو رو به نابودی است. یزید، تو رفتهای، تو نابود شدهای. زینب این طور حرف میزند و بعد این کاروان، پیروزمندانه وارد مدینه میشود. ببینید از وقتی وارد مدینه میشود، زنانی که در مدینه هستند، مثل امالبنین، مثل ام سلمه، همسر رسول ا… که هنوز زنده است. یعقوبی در تاریخش ذکر میکند که اولین شیون کننده بر حسین بن علی ام سلمه است، چون خاکی که پیامبر به او داده، همین که گلگون شد، شروع کرد به گریه کردن. گفت پسر فاطمه کشته شد. امالبنین وقتی شروع میکند، اشعار را میخواند. در به بقیع مدینه میرود و همراه پسر ابوالفضل العباس، بقیع را تکان میدهد. مروان بن حکم در بین کفار هم آنجا حضور داشته و شروع میکند به گریه کردن.
سال ۶۱ هجری سر حسین بن علی در دارالعماره، روبهروی عبیدالله قرار میگیرد. سال ۶۶ هجری، سر عبیدالله در همان مکان روبهروی مختار ثقفی قرار میگیرد. سال ۶۷ هجری، سر مختار در همان مکان روبهروی مصعب بن زبیر قرار میگیرد. سال ۷۰ هجری، سر مصعب در همان مکان روبهروی حجاج بن یوسف ثقفی قرار میگیرد. قیام پشت قیام. حسین بن علی فرمود اگر خون من را به زمین بریزید دیگر روی آرامش نمیبینید. حسین به همه اهدافش رسید. او میخواست در وجدان جامعه بشریت انقلاب ایجاد کند و موفق شد. او میخواست انسانیت به انسانها بازگردانده شود و موفق شد. او میخواست برای همیشه خط تمایزی بین حق و باطل قرار گیرد که در مقابل ظالم در هر زمان بایستید و از مظلوم در هر زمان دفاع کنید و موفق شد. حسین موفق شد که به همه نشان دهد در هنگام امتحان میتوان از همه آنچه مادی و معنوی است، هر چه نام تعلق دارد چه مادی و چه معنوی میتوانیم بگذریم اما از یک چیز نمیتوان گذشت و آن عزت و کرامت انسان است که لقد کرمنا بنی آدم. از این نمیشود گذشت کرد. اما به همه اهدافش رسید و زینب و زنان اهل بیت و زنان صحابی، نهضت امام حسین را به زیبایی و به بهترین روش به سرمنزل مقصود رساندند و دیگر بعد از آن جامعه روی آرامش ندید و قیامها و انقلابها شروع شد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.