امروز : سه شنبه، ۷ بهمن ، ۱۳۹۹ - 13 جماد ثاني 1442
موانع ایدئولوژیک و منافع شخصی، دو عامل توسعهنیافتگی ایران است
این گفتوگو، کار همکار عزیزمان آقای «مهدی دریسپور» است. گروه توسعه-پایگاه تحلیلی بنیاد باران: موسی غنینژاد از جمله اقتصاددانانی است که درخصوص توسعه بحثهای متعددی ارائه کرده است که محور آنان تقریبا یک موضوع است: اقتصاد آزاد. همین امر موجب شده وی را بعنوان یکی از نظریهپردازان اقتصاد آزاد در ایران بدانیم و به همین […]
این گفتوگو، کار همکار عزیزمان آقای «مهدی دریسپور» است.
گروه توسعه-پایگاه تحلیلی بنیاد باران: موسی غنینژاد از جمله اقتصاددانانی است که درخصوص توسعه بحثهای متعددی ارائه کرده است که محور آنان تقریبا یک موضوع است: اقتصاد آزاد. همین امر موجب شده وی را بعنوان یکی از نظریهپردازان اقتصاد آزاد در ایران بدانیم و به همین دلیل نیز با او درباره موانع توسعهیافتگی در ایران صحبت کردیم و او ضمن ارائه تعاریف مقداماتی از توسعه، به موانع آن در ایران اشاره داشت. طبیعی است چنین دیدگاهی اقتصاد دولتی را مهمترین مانع توسعه در ایران میداند و از همین منظر به نقد جدیترین رقیب فکریشان یعنی «نهادگرایان» رسید. گفتوگوی زیر شامل دلایل و جزییات نظر این استاد اقتصاد است.
***
- در کلام و نوشتار اقتصاددانان و جامعهشناسان تعاریف مختلفی از مفهوم توسعه ارائه شده و میشود که بعضا در تضاد با یکدیگر هستند. تعریف شما از توسعه چیست؟
همانگونه که شما اشاره کردید توسعه را میتوان به انحا مختلفی تعریف کرد. من معتقدم توسعه عبارت است از بالارفتن متوازن و پایدار سطح رفاه افراد جامعه. اگر در دورهای نسبتا طولانی سطح رفاه افراد در جامعهای به صورت پایداری افزایش یابد میتوان گفت آنجامعه وارد فرایند توسعهیافتگی شده است. منتهی برخی به این تعریف از توسعه تکمله زدند و برای توسعه ابعاد اجتماعی و فرهنگی و سیاسی هم قائل شدند و گفتهاند بدون در نظر گرفتن این ابعاد، نمیتوان تعریف جامعی از توسعه ارائه داد. مثلا میگویند رشد اقتصادی را زمانی میتوان به توسعه تعبیر کرد که توزیع درآمد در آنجامعه برابرتر شده باشد یا به عبارت دیگر نابرابری در توزیع درآمدها کمتر شود. اما آنچه به نظر من مهمتر است بالا رفتن سطح رفاه مردم نسبت به زندگی گذشته خودشان است.
- نسبت توسعه اقتصادی با توسعه سیاسی و اجتماعی چیست؟ از طرفی بحث شعارگونه توسعه متوازن و همهجانبه مطرح میشود و از طرف دیگر برخی صرفا بر بعد اقتصادی تاکید میکنند.
تفکیکهای صورت گرفته میان توسعه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی به نظر من گمراهکننده است. جامعهای که در فرایند توسعه اقتصادی قرار بگیرد در نهایت به همه ابعاد توسعه کم و بیش، و دیر یا زود دست پیدا میکند. برای این ادعا دلایل علمی و منطقی میتوان آورد، مضافا اینکه به مصداقها و نمونههای تاریخی زیادی هم میتوان اشاره کرد. نظریههایی که به تفکیک جنبههای مختلف توسعه قائلاند در نهایت به راهحلی نمیرسند. مثلا اگر بگوییم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی تقدم دارد، حکمی انتزاعی صادر کردهایم. باید توجه کرد که با تاکید صرف بر مقولاتی چون مشارکت مردم در زندگی سیاسی نمیتوان الزاما به سمت توسعه اقتصادی حرکت کرد همانگونه که نمیشود از توسعه اقتصادی صرف به توسعه سیاسی رسید. به نظر من توسعه فرایند اجتماعی و اقتصادی و سیاسی توامان است و تفکیک آنها راه به جایی نمیبرد. این امر از لحاظ متودلوژیک هم نادرست است چرا که جامعهای که به لحاظ اقتصادی رشد میکند ناگزیر است در سایر ابعاد هم رشد کند البته که ممکن است جنبههای مختلف توسعه یافتگی هم زمان اتفاق نیفتد و مدت زمان بیشتری به طول بینجامد چرا که اساسا جوامع دارای فرهنگ و شرایط اجتماعی متفاوتی هستند و نمیتوان یک مصداق را به طور ثابت به همه جوامع تعمیم داد. لذا من مقدار زیادی از بحثهایی را که راجع به توسعه مطرح میشود ایدئولوژیک میدانم تا علمی. انتقاد من متوجه اقتصاددانان هم هست چرا که بعضی از پیشبینیهایشان نادرست بود اما به دنبال علت نرفتهاند. مثلا اواسط قرن بیستم و زمانیکه در محافل آکادمیک، اقتصاد توسعه رشد یافت و بهعنوان رشته مستقل معرفی شد، بیشتر اقتصاددانان توسعه پیشبینی میکردند که کشورهای آفریقایی در مدت کوتاهی به توسعه میرسند و کشورهای آسیایی به خصوص در خاور دور در فقر و عقبماندگی اقتصادی میمانند؛ اما با گذشت چند دهه این پیشبینی تحقق نیافت و درست برعکس آن اتفاق افتاد.
- علت عدم توانایی در پیشبینی چه بود؟
من معتقدم علت عمده به رویکردهای ماتریالیستی برمیگردد. مثلا اقتصاددانان توسعه میگفتند آفریقا اولا از نظر مسافت به بازارهای جهانی نزدیکتر است و ثانیا فرهنگش متاثر از برخی کشورهای اروپایی است در حالیکه کشورهایی مانند کره، تایوان و چین از مرکز توسعهیافتگی جهان دور افتاده و زبان و فرهنگ متفاوتی دارند، به همین دلیل سرعت توسعهای کمتری نسبت به کشورهای آفریقایی خواهند داشت اما این پیشبینی تحقق نیافت و واقعیت چیز دیگری بود. اگر اقتصاد هر جامعهای به هر دلیل باز شود و روابط حاکم بر آن مبتنی بر نظام بازار رقابتی باشد، زودتر توسعه مییابد. این نمونه را در کرهجنوبی و تایوان و ژاپن دیدیم. این دست موضوعات نشان میدهد که ردپای گرایشهای ایدئولوژیک در حوزه اقتصاد توسعه وجود داشته و اکنون هم دارد. تفسیرهای ایدئولوژیک هم مختص یک گرایش نیست؛ میتواند چپ و مارکسیستی باشد یا راست و یا حتی بیتفاوت نسبت به ایدئولوژیهای سیاسی. در مورد اقتصاد ایران هم چنین مسائلی وجود دارد. عدهای در کشور ما هستند که نام خود را «نهادگرا» گذاشته و میگویند برای توسعه ابتدا باید نهادها را اصلاح کرد. به نظر من این سنخ نظرها هم بیشتر مبنای ایدئولوژیک دارد. به طور مشخص زمانی که ما با این طیف صحبت میکنیم و از استقرار رقابت و اقتصاد بازار به عنوان مهمترین نهادهای اقتصادی سخن میگوییم، در پاسخ میگویند اگر نهادهای سیاسی اجتماعی مقتضی حاکم نباشند، نمی-توان انتظار توسعه اقتصادی را داشت. منظور آنها از نهادها عمدتاً قدرت سیاسی و حکمرانی خوب است؛ و حکمران خوب هم کسی است که در خط فکری آنان حرکت کند. در واقع صاحبان این تفکر بیشتر نگران قدرت سیاسی هستند تا اصلاح امور اقتصادی. اینگونه است که در بحث با حامیان این نوع گرایشها هیچگاه نمیتوان به نتیجه مشخصی رسید.
- طی چندساله اخیر، مقوله ایرانی کردن علوم و مفاهیم بسیار رشد یافته است. اینگونه که برخی برآنند که برای همه امور مدلی ایرانی ارائه دهند که این موضوع شامل بحث توسعه نیز شده است. شما این فرآیند را چگونه تحلیل میکنید.
بومی کردن، ایرانیزه کردن و این دست مفاهیم کلیدواژههای تفکر ایدئولوژیک است که متاسفانه بعد از انقلاب اسلامی به کرات به کار رفته و نتایج فاجعهباری را به همراه داشته است. خواستیم نظام بانکی را بومی و منطبق با اسلام کنیم که مشاهده کردیم چه حاصلی در پی داشت یا اینکه پس از اعلام سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی درصدد تبدیل مدل اقتصادی کشور به اقتصاد بازار برآمدیم. به همین منظور مفهومی تحت عنوان «شرکتهای تعاونی سهامی» ابداع شد که خود این عنوان پاردوکسیکال است چرا که شرکتها دو نوعاند یا تعاونی یا سهامی و نمیشود همزمان هر دوی آنها بود. آنها میگفتند تعاونی که در دیگر کشورها وجود دارد، غربی است و ما در پی ساختن تعاونی بومی هستیم. بخشی از این تفکرات ناشی از رگههای توهم در برخی افراد است که تصور دانشمندی دارند و گمان میکنند قادر به ابداع همهچیز هستند حتی ساختن چرخ چهارگوش! متاسفانه این توهمات عنوان ایرانی کردن به خود گرفته است در حالی که علمی بودن یک بحث با عمومیت آن سنجیده میشود، یعنی شما نمیتوانید از یک قانون فیزیک صحبت کنید که تنها در یک نیمکره صدق میکند یا اینکه فیزیک بومی به وجود بیاورید که تنها در کشوری خاص کاربرد داشته باشد! اما در ایران کسانی هستند که به دنبال به وجود آوردن فیزیک و اقتصاد اسلامی هستند. این نکته را هم اضافه کنم که این موضوعات مختص به دوران انقلاب اسلامی نبوده و پیش از این هم وجود داشته است. مثلا عدهای در دهههای ۳۰ و ۴۰ معتقد به الگوی ایرانی برای سوسیالیسم بودند و برای خود عنوان «نیروی سوم» را انتخاب کرده بودند، آنها میخواستند سوسیالیسم را با الگوی ایرانی بازسازی کنند و تئوریسینهایی هم داشتند که بقایای آن افراد هنوز هم وجود دارند. در مجموع به اعتقاد من بومی کردن علم تصور نادرستی است اما به این نکته هم باید توجه کرد که برای پیاده کردن یک تئوری یا علم ناگزیر به توجه به شرایط واقعی برای کاربرد تئوری هستید که نام این عمل هم واقعبینی است نه بومیسازی.
- برخی منتقدین معتقدند تئوریسینهای اقتصاد بازار در ایران، تنها از جنبه سلبی اظهار نظر میکنند و از بعد ایجابی سکوت کردهاند. پرسش مهم این است که معتقدین به اقتصاد بازار در ایران، چه نسخه قابل ارائهای برای توسعه اقتصادی در ایران در دست دارند.
از دیدگاه اقتصاد بازار مساله بسیار روشن است؛ معتقدین به این تفکر میگویند مشکل توسعه نیافتگی کشور، دولتی بودن اقتصاد است. یعنی دولت مانع از عملکرد مطلوب و مناسب نظام بازار میشود، در بازار دخالت میکند، مجوزهای کسبوکار را محدود میکند و هزینههای معاملاتی و همچنین ریسک سرمایهگذاری را بالا میبرد. ما میگوییم با برداشته شدن این موانع روند توسعه آغاز میشود. برای مثال شما بیماری را تصور کنید که به دلیل خوردن غذای ناسالم دائما دچار کسالت میشود؛ بهترین تجویز این است که به او بگوییم غذای ناسالم مصرف نکن و احتیاجی به نسخهپیچی ویژهای نیست. حرف ما در اقتصاد هم چنین است. اما نهادگراها میگویند علت مشکلات موجود کمرنگ بودن مداخله دولت در اقتصاد است. در واقع آنها به گفته خودشان به دنبال مداخله خوب هستند اما صحبت ما این است که مداخله خوب و بد وجود ندارد و اساس این کار نادرست است. اصل مداخله معطوف به حکمرانی است و حکمرانی هم بحثی سیاسی است پس صاحبان این تفکر بیشتر دعوای سیاسی دارند تا دغدغه توسعه پس توجه کنید که این نهادگراها هستند که برای اداره مطلوب اقتصاد نسخه ندارند. پیشنهادهای ما کاملا روشن است اما منافع و ایدئولوژی عدهای این اجازه را نمیدهد که به این پیشنهادات توجه کند.
- شما در یکی از آثار خود به غلبه تفکر تکنوکراتیک بر اقتصاد اشاره میکنید و میگویید این موضوع آثار منفی زیادی به بار آورده است. منتقدین این نظر میگویند فرآیند توسعه ناگزیر است که از معبری عبور کند و مقید به حدودی باشد. در واقع صحبت آنان این است که صرف برداشتن موانع به توسعه اقتصادی نمیانجامد.
حدود اقتصاد بازار، حاکمیت قانون است در حالیکه در اقتصاد دولتی ارادههای خاص حاکم است. بحث تفکر تکنوکراسی در واقع وجود مهندسی در اقتصاد است. برخی تکنوکراتها فکر میکنند در همه جوانب اقتصاد میشود مهندسی کرد. به عقیده آنها میتوان قیمتها را در سطح مطلوبی تنظیم کرد، نرخ بهره را کاهش و میزان سرمایهگذاری را افزایش داد و نهایتا به توسعه اقتصادی رسید. اما ما میگوییم اقتصاد قابلیت مهندسی شدن ندارد چرا که جامعه را نمیتوان همچون سازمان با تفکر مهندسی اداره کرد به این دلیل که اجزای جامعه بسیار متغیر و پیچیده هستند. علت تاکید ما بر مکانیسم بازار این است که این روش قابلیت مهندسی ندارد چرا که بازار مجموعه خواستههای متنوع و متغیر مصرفکننده از طرفی و تولیدکنندگان از طرف دیگر است که این موارد قابل شناسایی و محاسبه و احصا نیست. باید توجه داشت که همه تجربههای اقتصادهای پیشرفته در جهان حاصل تعامل و مبادله آزادانه و داوطلبانه بوده است مثلا در چین سرمایهگذاری خارجی آزاد شد و به حاکمیت قانون به منظور به رسمیت شناختن حقوق مالکیت تاکید گردید تا این کشور توانست به سطح توسعه بالاتری برسد.
- اما برخی میگویند با استقرار نظام بازار، جامعه به حال خود رها میشود.
اینگونه نیست. قوانین کلی در خصوص حقوق مالکیت، روابط میان انسانها و آزادی مبادلات به معنای رها کردن جامعه به وضعیت هرج و مرج نیست. اتفاقاً وظیفه اصلی دولت نظارت بر اجرای صحیح قوانین است. اگر دولت نقش نظارتی خود را به درستی ایفا نکند هرج و مرج حاکم میگردد و رشد اقتصاد متوقف میشود.
- با همه این تفاسیر، در اقتصاد ایران عوامل بازدارنده روند توسعه چیستند.
موانع بازدارنده توسعه در ایران را میتوان در دو دسته تقسیمبندی کرد. دسته اول فکری و ایدئولوژیک هستند؛ یعنی به تفکرات چپگرایانهای برمیگردند که از گذشته وجود داشته و امروز هم در شکلهای مختلف از جمله در پوشش نهادگرایی بازتولید شده است. در واقع امر نهادگرایی حقیقی هیچ ارتباطی به چپگرایی ندارد و این مورد هم در زمره بومیسازیهای علمی است که در ایران صورت گرفته است. در صورتی که شما در اندیشههای نهادگرایان بزرگی همچون رونالد کوز و داگلاس نورث که هر دو برنده جایزه نوبل شدهاند هیچ اثری از تفکرات چپگرایانه مبتنی بر دخالت دولت در اقتصاد پیدا نمی-کنید. نهادگراهای وطنی تئوریهای بومی فاقد انسجامی دارند و جای سوال است که آنها تئوریهای خود را از کجا برگرفته-اند و متفکران مرجع آنها چه کسانی هستند؟
- اما آنها میگویند به تفکرات ما فرصت اجرا داده نشده است.
اینطور نیست، اتفاقا در کشور ما همیشه اقتصاد دولتی حاکم بوده و در واقع این حامیان اقتصاد آزاد بودهاند که همیشه از قدرت کنار زده شدهاند. برخی مدعی هستند که از برنامه اول توسعه، اقتصاد ایران در اختیار طرفداران اقتصاد بازار بوده که این موضوع دروغی بزرگ است. از سال ۶۸ تا امروز، به رغم اصلاحاتی که در جهت به رسمیت شناختن نظام بازار صورت گرفته ما مشاهده نمیکنیم که دولت خود را از اقتصاد کنار کشیده باشد. در همه این ادوار نهتنها از حجم فعالیتهای دولت کاسته نشده بلکه بدان افزوده شده است. این ادعا که برخی میگویند وضعیت اقتصاد امروز ایران حاصل حاکمیت لیبرالها بوده است، سخنی بیپایه و نادرست است.
دسته دوم از موانع توسعه در ایران مربوط به منافع شخصی است. منافع برخی افراد ایجاب میکند که از اقتصاد دولتی حمایت کنند. اغلب مدیران دستگاهها و بنگاههای دولتی و شبهدولتی طرفدار اقتصاد دولتی هستند. آنها به خاطر حفظ موقعیت و منافع خود دربرابر اجرای هرگونه سیاست آزادسازی اقتصادی، سنگاندازی و مانعتراشی میکنند. نمونه روشن آن بحثی بود که اخیرا توسط آقای آخوندی، وزیر راه و شهرسازی مطرح شد؛ به نظر ایشان سازمان حمایت میبایست منحل شود چرا که این سازمان مانع بزرگ آزادسازی و پیشرفت اقتصاد ایران است. این سخن وزیر، ایده جالبی بود اما مقابل این موضوع ایستادند و گفتند نمیتوان اقتصاد را به حال خود رها کرد. پس منافع و ایدئولوژی با هم پیوند میخورد و مانع تغییر وضع موجود می-شود و متاسفانه تا زمان حاکمیت این نوع تفکرات نمیتوانیم انتظار نتیجه مثبتی داشته باشیم. مسئولان رده بالای دولتی در سطح رئیسجمهور و وزرا دائما در رابطه با اقتصاد آزاد و رقابتی سخن میگویند اما متاسفانه این موضوعات محدود به سخنرانیها شده و در عمل به آنها توجهی نمیشود.
- تاکید اقتصاد بازار بر مبادله آزاد با جهان است که این موضوع بهبود و تلطیف روابط بینالمللی را میطلبد اما ما شاهد هستیم که با عناوین مختلف با تجارت آزاد بینالمللی مخالفت میشود و این موضوع را زنگ خطری برای کشور میدانند. با این شرایط چگونه میتوان از این نوع مبادله آزاد دفاع کرد.
کسانی که با حرکت در جهت تجارت آزاد و اقتصاد آزاد، منافع خود را در خطر میبینند، از همه ابزارها در جهت مخالفت کمک میگیرند. از ابزار ایدئولوژیک تا بهانههای امنیتی و مسائلی همچون نفوذ امپرالیسم. این دست مخالفتها قدمت زیادی دارند. پاسخ روشن به این مخالفتها مدل چین است؛ این کشور بیشترین اجازه را برای ورود سرمایهگذار خارجی داده است، آیا این کشور وابسته شده یا تحت نفوذ امپریالیسم قرار گرفته است؟ پاسخ منفی است. این در حالی است که روندی متضاد این موضوع اتفاق افتاده و کشورهای سرمایهداری نگران وضع اقتصادی چین هستند یا حتی چین در بحران سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۷ امریکا به کمک این کشور آمد و اوراق قرضه امریکا را خریداری کرد. پس ببینید رشد اقتصادی باعث میشود آسیب-پذیری امنیتی و سیاسی کاهش یابد. هرچه اقتصاد ایران بتواند در اقتصاد جهانی بیشتر ادغام شود، آسیبپذیریاش کمتر می-شود. دوران اینگونه بحثهای کهنه و واپسگرایانه که رفتن به سوی اقتصاد جهانی را خطرناک میدانند به سر آمده، اما هستند افراد و گروههایی که برای حفظ منافع خاص خود، از این دست اندیشههای منسوخ مدد میگیرند. من مثالی از ایران می-زنم؛ در دولتهای نهم و دهم، شعارهای ضد امپریالیستی داده شد، قطعنامهها شورای امنیت سازمان ملل را کاغذپاره خوانده و شعار استقلال اقتصادی سر دادند اما نتیجه این شعارها را دیدیم. اقتصاد به شدت آسیبپذیر شد و ایران به واردکنندهای بزرگ بدل گردید و این در حالی بود که وابستگی اقتصادی دنیا به ایران کمرنگ شد و ما ماندیم و شعارهای پوچ و بیاساس. اما چین عکس مسیر ما را رفت و خود را به قدری در بازار جهانی ادغام کرد که بازارهای جهانی به آن وابسته شدهاند و اکنون کشورهای بزرگ نگران اقتصاد چین هستند که مبادا شکستی متوجه اقتصاد این کشور بشود.
- برنامه ششم توسعه در رفت و آمد اجرایی شدن است. میزان کارکرد برنامههای توسعه تا چه میزان است و چه نوع برنامهای را برای توسعه کشور مفیدتر میدانید.
مقوله برنامهریزی مربوط به دولت است و مساله اقتصاد و جامعه نیست؛ این موضوع بحث مهم و اساسی معرفتشناختی است. برای یک جامعه نمیتوان برنامهریزی کرد و اگر تلاش هم شود موفقیتی در پی نخواهد داشت. دولت صرفا باید برای خود برنامه ریزی کند که این برنامهها میتواند کوتاهمدت، میانمدت و بلند مدت باشد. تفکر برنامه جامع توسعه برای کلیت اقتصاد، به جای مانده از تفکر چپگرای پیش از انقلاب است و شروع آن به برنامه سوم در دهه ۴۰ باز میگردد. این تفکر غلط متاسفانه پس از انقلاب هم ادامه پیدا کرده و اکنون نوبت به برنامه ششم رسیده است. دولت باید در حوزه مالی، پولی و رژیم تجاری سیاستگذاری کند و استراتژی صحیحی داشته باشد و تنها به فکر برنامهریزی برای خود باشد، نه اینکه بخواهد برای کل کشور تخصیص منابع انجام دهد، بیاید برای ساخت کارخانههای جدید در کشور برنامه بریزد و برای بخش خصوصی تصمیم بگیرد. این امور در حیطه اختیارات دولت نیست و اکنون به جز موارد استثنایی مانند کره شمالی یا کوبا، در هیچ یک از کشورهای جهان برنامهریزی به معنای جامع دیگر وجود ندارد. امیدوارم مسئولین دولتی ایران نیز روزی به این باور برسند و از اتلاف انرژی و منابع جهت اینگونه برنامهریزیهای جامع و کلان جلوگیری کنند.
- مسیر صحیح توسعهای در ایران پسابرجام را چگونه ترسیم میکنید.
ابتدا باید توجه کرد که همه مشکل اقتصاد ما متوجه تحریمها نبوده که حال با برداشته شدن آنها انتظار گشایش خارقالعاده را داشته باشیم. مشکل کشور ما ریشهایتر است که پیشتر نیز بدان اشاره کردم. توافق هستهای کشور را از وضعیت انزوا خارج کرده و موانع موجود در حوزه تجارت بینالملل را از میان برداشته است که این موضوع شاهکار سیاسی-اقتصادی دولت آقای روحانی بوده است اما باید توجه کرد که تمام موانع با لغو تحریمها به خودی خود از بین نمیرود و شاید به همین دلیل است که دولت از برجام داخلی صحبت میکند و برجام داخلی باید همان نقاط ضعفی را هدف بگیرد که در طول بحث بدانها اشاره کردم. در درجه اول کلید آقای روحانی باید قفل ایدئولوژیک توسعه را که دخالت دولت و دیوانسالاری در اقتصاد را توجیه میکند یکبار برای همیشه باز کند و در ادامه به دیگر امور بپردازد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.