امروز : شنبه، ۹ اسفند ، ۱۳۹۹ - 16 رجب 1442
عباس مخبر از رابطه فلسفه و معنای زندگی میگوید
زندگی همچون یک گروه جاز است که امکان بداههنوازی نیز دارد
این گفتوگو به زحمت خانم «زهرا سلیمانی اقدم»صورت گرفته است. عباس مخبر بهعنوان یکی از برجستهترین مترجمان به زبان فارسی آثار بسیاری را در رزومه کاری خود دارد که اکثراً از آثار برجسته و پرفروش نیز محسوب میشوند. نام و عنوان او به روی کتاب برای مخاطبان بهمنزله اعتبار و اطمینان است. اندیشه متفکران روز […]
این گفتوگو به زحمت خانم «زهرا سلیمانی اقدم»صورت گرفته است.
عباس مخبر بهعنوان یکی از برجستهترین مترجمان به زبان فارسی آثار بسیاری را در رزومه کاری خود دارد که اکثراً از آثار برجسته و پرفروش نیز محسوب میشوند. نام و عنوان او به روی کتاب برای مخاطبان بهمنزله اعتبار و اطمینان است. اندیشه متفکران روز و فلسفه یکی از علاقهمندیهای عباس مخبر برای ترجمه است. آخرین اثر منتشرشده از او «وزن چیزها» از انتشارات آگاه با موضوعیت فلسفه و زندگی خوب است. در گفتگوی پیش رو با سایت بنیاد باران او از ویژگیهای این اثر و نسبت فلسفه و زندگی میگوید که امکان یافتن معنا برای زندگی را وابسته به فرد میداند.
***
- در مقدمه گفتهاید کتاب «وزن چیزها» کتابی است درباره معنای زندگی. کمی درباره وزن مطالب و نوع قلم نویسنده در کتاب توضیح دهید و اینکه به نظر شما مخاطب این اثر چه کسانی میتوانند باشند؟
هستی چیست؟ هستنده چیست؟ انسان چیست؟ جهان چگونه به وجود آمده است؟ ما از کجا آمدهایم و به کجا میرویم؟ انسان چگونه میتواند با درد و رنج کمتر و خوشحالی و شادمانی بیشتر این چهار صبای عمر را بگذراند؟ و پرسشهای دیگری ازایندست از دیرباز در کانون اسطوره، دین، فلسفه و علم بوده و هست.آیا زندگی معنا و هدفی دارد؟ و یا این ما هستیم که باید این معنا و هدف را تعریف کنیم. و اگر قرار باشد ما این کار را بکنیم چه چیزهایی در زندگی اهمیت درجه اول دارند و چه چیزهایی در درجات بعدی تعریف میشوند؟آیا خوشبختی امری فردی است یا جمعی؟آیا اگر تراز مجموع لذتها در مقابل مجموع رنجها مثبت باشد برای معنادار بودن زندگی کفایت میکند؟ جایگاه پدیدههایی مانند اخلاقیات، استقلال، حدیث نفس، و شکوفا کردن استعدادها را چگونه باید تعریف کرد. کتابهایی که با عنوان کلی فلسفه زندگی شناخته میشوند و ازجمله کتاب وزن چیزها، معنای زندگی، و پرسشهای زندگی( سه کتابی که من در این حوزه ترجمه کردهام) سعی میکنند به این قبیل پرسشها پاسخ دهند. در این کتابها تلاش بر این است که دیدگاههای فلاسفه و اندیشمندان از دوران باستان تا به امروز واکاوی شود و نکاتی که به این قبیل مسائل و مشکلات روزمره مربوط میشوند در معرض نگاه خواننده قرار گیرند. روشن است که دنبال کردن آرای انتزاعی فلاسفه در کتابهای حجیم تنها از عهده معدودی افراد متخصص در هر حوزه فکری برمیآید و عامه جماعت کتابخوان و علاقهمند به این مسائل نمیتوانند بهراحتی از آنها استفاده کنند. بنابراین این کتاب برای همه کسانی که به این قبیل مسائل فکر میکنند و علاقهمند هستند میتواند جذاب و سودمند باشد.
- چنانچه یادآور شدید شما سه اثر، ذیل عنوان فلسفه و هنر زندگی ترجمه کردهاید که کتاب تازه منتشرشده «وزن چیزها» تازهترین اثر منتشرشده است. این یعنی آیا شما امید دارید فلسفه بتواند راهی به زندگی مردم پیدا کند؟
هر یک از این کتابها تابهحال چندین بار( ۵ تا۶ بار) تجدید چاپشدهاند و مورد استقبال خوانندگان قرارگرفتهاند. در این بازار آشفته کتاب، به نظرم همین موضوع نشان میدهد که این قبیل آثار علاقهمندان جدی دارد. متأسفانه چاپ ششم کتاب پرسشهای زندگی با مشکل ممیزی در ارشاد مواجه شده است درحالیکه همچنان علاقهمندان زیادی دارد.
- به نظر شما بهعنوان کسی که آثار بسیاری ترجمه کردهاید و باسلیقه و طبع مردم در کتاب بیشتر آشنایی دارید، ترجمه آثاری از نوع «وزن چیزها» (که متن ثقیلی ندارد و از نظریهپردازیهای سنگین فلسفی که برای مخاطب عام میتواند نامفهوم و خستهکننده باشد، فاصله گرفته، اما با دیدگاه فلسفی به سراغ دغدغههای مردم و مسائل معطوف به زندگی میرود.) میتوان جای خالی تفکر و دغدغه فلسفی را در ذهن مردم باز کرد و بهجای کتابهای روانشناسی سطح پایین، در قفسههای کتابخانهها چنین آثاری جایی برای خود باز کنند؟ درواقع میتوان با پرداختن به چنین آثاری بین مردم و فلسفه را آشتی داد؟
گمان میکنم وجود این قبیل کتابها بسیار ضروری است و همانطور که گفتم استقبال خوبی هم از آنها میشود. ببینید وقتی تدریس فلسفه را به زبان ساده در کتابهای درسی دبستان و دبیرستان قرار میدهند، روشن است که میتوان آن را در سطوح مختلف به علاقهمندانش عرضه کرد. علاوه براین همانطور که در کتاب پرسشهای زندگی آمده است، در عصر فناوری کامپیوتر و دیجیتال نیز ضرورت پرداختن به فلسفه و مطالعات فلسفی از بین نمیرود. فلسفه به مسائلی از قبیل خوب و بد و درست و نادرست میپردازد که علم با آنها کاری ندارد. علم فاقد هرگونه بار ارزشی مثبت یا منفی است و فلسفه درست از همین نقطه رشته کلام را به دست میگیرد. علاوه بر اینها، فلسفه با طرح آرای گوناگون اندیشمندان مختلف، مروج نوعی سعه صدر، مدارا و دموکراسی است.
- و در آخر اینکه بهترین نگرش برای معنادهی به زندگی را چه میدانید؟
به گمان من زندگی مانند کوه، کتری، قوری و چیزهای دیگر فاقد هرگونه معنایی است و این ما هستیم که به زندگی معنا میدهیم یا برایش معنا میسازیم. یکی از پرسشهای اساسی که در جریان این معنا دهی به زندگی پیش میآید تعریف خوشبختی است که مهمترین کاندیدای معنا دادان به زندگی است. متفکران مختلف در پاسخ به این سؤال به دو گروه کلی تقسیم میشوند: آنهایی که خوشبختی را امری فردی میدانند، و دیگرانی که آن را در قلمروی جمعی تعریف میکنند. من هوادار نظریاتی هستم که خوشبختی را نه در حوزهی مالکیت که در حوزهی تسهیم تعریف میکنند. با این تعریف ارسطو موافقم که مهمترین ملاک و معیار خوشبختی، این است که آدمی بتواند استعدادهای خود را شکوفا سازد. اگر زندگی را به یک گروه ارکستر تشبیه کنیم با تری ایگلتون موافقم که زندگی بیشتر به یک گروه جاز شباهت دارد که در آن نوازندگان هماهنگ با یکدیگر سازهایشان را کوک میکنند، اما جای زیادی هم برای بداههنوازی وجود دارد. زندگی یک ارکستر موسیقی کلاسیک نیست که همهچیز و همهکس طبق برنامهای از پیش تعیینشده به ایفای نقش بپردازند. باز بودن فضا برای بداههنوازی ضمن هماهنگی کل ارکستر بسیار اهمیت دارد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.