امروز : شنبه، ۲۳ آذر ، ۱۳۹۸ - 17 ربيع ثاني 1441
اقتصاددانان ما باید توجه بیشتری به «اقتصاد سبز» داشته باشند
نشستهای ماهانه-پایگاه تحلیلی بنیاد باران: یکصدونوزدهمین نشست تخصصی ماهانه بنیاد باران با سخنرانی سعید متصدی و معصومه ابتکار با موضوع «بررسی برنامههای محیط زیست ایران» در محل مرکز همایشهای بینالمللی رایزن برگزار شد. در ادامه متن کامل سخنرانی ابتکار آمده است: خیلی خوشبختم که بنیاد باران به بحث مهم محیط زیست میپردازد، به عنوان یکی از مباحث […]
نشستهای ماهانه-پایگاه تحلیلی بنیاد باران: یکصدونوزدهمین نشست تخصصی ماهانه بنیاد باران با سخنرانی سعید متصدی و معصومه ابتکار با موضوع «بررسی برنامههای محیط زیست ایران» در محل مرکز همایشهای بینالمللی رایزن برگزار شد. در ادامه متن کامل سخنرانی ابتکار آمده است:
خیلی خوشبختم که بنیاد باران به بحث مهم محیط زیست میپردازد، به عنوان یکی از مباحث بسیار جدی دنیا، یکی از مباحث جدی توسعه، یکی از مولفههای مهم توسعه پایدار، به عنوان یکی از چالشهایی که امروز، کارامدی دولتها و حکومتها به مسئله محیط زیست پیوند و گره خورده و ما در نظام جمهوری اسلامی ایران و در دوران مختلف، فرازونشیبهای زیادی در ارتباط با مباحث سیاسی اقتصادی داشتیم و محیط زیست هم یکی از موضوعاتی بوده که با چالشها و فرازونشیبهای زیادی روبرو بوده و البته از ابتدا نیز مورد توجه تصمیمگیران نظام بوده که اصل پنجاهم قانون اساسی موید این توجه است، اصلی که از همان ابتدا واقعا مترقی بود و یک پلتفرمی برای کشور فراهم کرد تا بتوانیم واقعا در این مسئله با قوت حرکت کنیم. قوانین خیلی خوب و پشتوانه حقوقی خیلی قوی. ولی به هر حال فراز و نشیبهایی که کشور داشت و کسی را نمیتوان مقصر شمرد. دوران دفاع مقدس بود، دوران سازندگی بود. بعد به هر حال مسایل و مشکلاتی که در دوران اصلاحات داشتیم. اما دوره اصلاحات دورهای بود که نگرش متعادل و جامع نسبت به مباحث توسعه، تا حد خیلی زیادی مستقر شد و با جان گرفتن نهادهای مدنی، موضوع محیط زیست، به مرکزیت آمد و جدی گرفته شد و تحولات خیلی خوبی در آن دوره بود. اما بعد، متاسفانه دوره فرود، همانطور که در مسایل مختلف، کشور نزول کرد، در مسئله محیط زیست هم به شدت آسیب خورد. یکی از دوران فوقالعاده بحرانی کشور، در بحث محیط زیست، دولتهای نهم و دهم بود. ما در آن دوره، افت شدید سفرههای آب زیرزمینی را به دلیل برداشتهای غیرمجاز و بی رویه داشتیم. تغییرات شدید در سیاستها و نگرشها نسبت به بحث محیط زیست، حذف بسیاری از سازوکارهای هماهنگی بینبخشی، مثل شورای عالی حفاظت محیط زیست که یک شورای عالی بسیار مهم و کلیدی بود. این شورا، بارها در زمان آقای خاتمی، تشکیل شده بود، اما در زمان دولت نهم و دهم، در کنار شوراهای عالی دیگر، با وجود اینکه قانون داشت و ماموریتها و تکالیف مشخص قانونی، به ناگاه منحل شد و همه این تغییرات و تصمیمات باعث بوجود آمدن فجایعی شد که من در سال ۹۲، وقتی سازمان را دوباره تحویل گرفتم، شاهد بودم و میگفتم ما در سال ۹۲ از سال ۷۶بدتر شدیم، هم از نظر شاخصهای عمومی و مولفههای عمومی محیط زیست کشور و هم از نظر وضعیت سازمان حفاظت محیط زیست و سازمانها و دستگاههایی که متولی بحث محیط زیست و بحث توسعه پایدار در کشور بودند. بنابراین خود این مسئله که واقعا چه فراز و فرودهایی را داشتیم طی این ۴۰ سال گذشته، ارزیابی جامعی را میطلبد. خیلی خوب است که در بنیاد باران نسبت به این موضوع، وقتی گذاشته شود و ارزیابی و بحث شود. چون مسئله بسیار مهمی است. یکی از عناصر مهم کارآمدی، کارایی، بهرهوری، اثربخشی فعالیتهای اقتصادی اجتماعی فرهنگی دولتها، امروز بحث محیط زیست است. یکی از سه مولفه اصلی بحث توسعه پایدار است. میدانید که الان، بحث محیط زیست، دستور کار جهانی است و در داخل نیز سر و صداهایی که سر سند ۲۰۳۰ شد، به این موضوع نیز ربط داشت. یک سند فرهنگی که به طور مجزا در یک جلسه امضا شد که آن هم تحفظ جمهوری اسلامی روی آن بود. سند ۲۰۳۰ دارای ۱۷ محور است که مبتنی بر تجربه جهانی است، برخلاف اهداف هزاره که اگر خاطرتان باشد، قبل از آن اهدافی داشتیم تحت عنوان اهداف جهانی هزاره. این اهداف هزاره، دستور کاری بود که از بالا، به کشورها ارائه شد. کشورها هم پذیرفتند و قبول کردند. در مورد اهداف توسعه پایدار، اهداف ۱۷ گانه، به عکس شد. از کشورها خواستند نظر دهند و پیشنهاد دهند. کشورها پیشنهاد دادند. از جمله با افراد مختلف مصاحبه کردند و گفتند نظر شما چیست؟ دستور کار جهانی چه مولفهها و رویکردهایی را بگیرد. مثلا آن موقع که من عضو شورای شهر تهران بودم نیز مصاحبه کردند. سازمان ملل با مصاحبههایی که از چند هزار نفر در دنیا بود و دیدگاهها و تجربیات، ۱۷ محور را به عنوان محورهای اصلی حرکت جامعه جهانی برای پیشرفت تعیین کردند که ۱۵ سال آینده، این ۱۷ محور را بینند. اینها محورهای توسعه پایدار شدند و اصطلاحا هدفگذاری ۲۰۱۵ تا ۲۰۳۰ بود که این شد سند ۲۰۳۰٫ این ۱۷ محور شامل بحث گرسنگی، آموزش و بهداشت است که ۴ یا ۵ محورش محیط زیست است. دریا، آب، تنوع زیستی، اشتغال و معیشت پایدار، شهرهای سالم و پایدار و… اینها ۱۷ محور است که ۳ مولفه اصلی اجتماعی اقتصادی و محیط زیست را به هم پیوند میدهد. متاسفانه در کشور ما دو اتفاق افتاد. یکی این که سند ۲۰۳۰ را با حاشیهسازی نادیده گرفتیم. من از حوزه معاونت زنان بگویم. ما در فقدان آموزشهای مهارتی از جمله مهارتهای ارتباطی رنج میبریم و امروز برای جوانان و نوجوانان ما بحران جدی است، فقدان مهارتهای ارتباطی برای جوانان، ارتباط با جنس مخالف، ارتباط با دوست، ارتباط با جامعه، امروز تبدیل به یک معضل جدی در کشور شده و چون اصلا آموزش نمیدهیم، اطلاعات از جاهای دیگر میرسد و تصور هم میکنیم چون ما آموزش نمیدهیم، این محدوده امن باقی میماند و احتمالا با تصورات متعالی، مشکلات حل میشود. در صورتی که اینطور نیست. این اطلاعات به هر نحوی به نوجوانان و جوانان میرسد، اما به شکلی کاملا غلط، جهتدار و آسیبزننده. به هر حال در خصوص سند ۲۰۳۰ متاسفانه اطلاعات نادرستی منتشر شد مثل سند توسعه پایدار که باز اطلاعات غلط دادند و به نظر میآید این یک دستور کاری دیکته شده است. الان توسعه پایدار تبدیل شده به یک سری شاخص که رقابت جهانی است. چه اشکال دارد تا در رقابتی باشیم که اتفاقا در خیلی از شاخصها مثل آموزش و بهداشت وضعیت خوبی داریم. ولی متاسفانه به دلیل آن فضایی که پیش آمد عملا خود را کنار کشیدیم. ما در سازمان حفاظت محیط زیست، کمیته ملی توسعه پایدار را داشتیم و در این چهار سال، کار خیلی خوبی که اتفاق افتاده، دستگاهها برای اولین بار، بحث توسعه پایدار را جدی گرفتند. ما شاخصهایی را تحت عنوان شاخصهای پایداری تعریف کردیم که اینها کاملا بومی و ایرانی بود و سازگار با فرهنگ و هویت ملیمان. این سیاست اگر بتواند استمرار داشته باشد، میتواند جوابگوی عدالت نسلی و دروننسلی و بیننسلی باشد و مولفههای بهبود اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست را کنار هم قرار دهد. من باز پیشنهاد میدهم بنیاد باران در بحث موضوع پایداری و توسعه پایدار ورود کند. بحث بسیار مهمی برای کشور ماست. حتما آقای دکتر متصدی توضیح دادند کشور ما بحرانهای متعددی دارد. بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی. مسایلی که همه بالاخره میدانیم. اما شک نکنید با این روال که جلو میرویم، مسایل محیط زیست، تهدید تمدنی برای آینده ایران است. این را همه کارشناسان میگویند. در حوزه آب همین امسال شرایطی داریم که کمنظیر است. در ۷۰ سال گذشته چنین شرایطی نداشتیم. البته بخشهای زیادی از منطقه، شمال آفریقا و غرب آسیا همیین شرایط را دارند ولی شرایط ما از این بابت خیلی بد است که ذخایرمان را از دست دادیم. سفرههای آب زیرزمینی را فکر کردیم پول توجیبی است، آن را خرج کنیم. در حالی که ذخایر آبهای زیرزمینی کشورها، به عنوان استخرهای استراتژیک تلقی میشود و اصلا تا ۲۰ درصد اجازه استفاده نمیدهند. در حالی که این رقم در این دو، سه دهه اخیر، در ایران بالای ۸۵ تا ۹۰ درصد رسیده و همینطور هم ادامه دارد. این که فاجعه از کجا شروع شد و علت چیست، بحث دیگری است. کشوری که با قنات، قرنها خودش را به لحاظ آبی اداره کرده، حالا به چاه برقی رسیده که همه منابع را میبلعد. در صورتیکه قنات جزء موفقترین سازهها مهندسی دنیا به حساب میآمد و اگر با علم و دانش روز تلفیق میشد خیلی کارآمدتر هم میشد، چون قنات تامین منابع پایدار آب بود که علاوه بر آن سالم، بدون آلودگی و بدون آسیبهای تبخیر که مهمترینش برای ماست، بود. حالا ما چاه برقی زدیم. فکر کردیم تکنولوژی و برق آمده. چاههای برقی آمده، یارانه هم دادیم، نظام یارانهای ما هم که از اول معیوب بوده و برای کالاهایی یارانه دادیم که اینها سرمایههای ملی ماست. ما یکسری مشکلات داریم که اقتصاددانهای ما تا متوجه اقتصاد سبز را نشوند، خیلی مشکلات حل نمیشود، مثل بحث هدفمندسازی یارانهها. این یارانهها بیمار است. یارانهای که مصرف آب را بالا میبرد، یارانه بیمار است. یارانه منحرف است. یارانهای که مصرف انرژی را بالا میبرد در حدی که آنقدر مصرف میکنیم که اتاق گرم میشود و پنجره را باز میکنیم، این یارانه بیمار است. این سرمایه ملی را از بین میبرد، هوا را آلوده میکند، ذخایر را نابود میکند. هدفمندسازی یارانه، بحث اقتصادی خیلی خوبی است و دقیقا هم با محیط زیست، سازگار است. ولی متاسفانه با این نگرش، هدفمند سازی یارانهها اتفاق نیافتاد. عنوانش درست بود ولی اصلا این نگرش نبود. هنوز هم ما به دلیل بحرانهای اقتصادی یا مسایل متعددی که داریم و چالشهایی که داشتیم در دوره تحریمها و دوره پساتحریم، نتوانستیم به اقتصاد سبز توجه کنیم. گرچه شاید الان که دوران پساتحریم است، بتوان به این موضوع توجه کرد. چون برجام که یک راه حل خوب و موفقیت بزرگ بود، گرچه عدهای میخواهند آن را به یک مصیبت تبدیل کنند. از آن طرف آب، ترامپیستها و دار و دسته آنها، عدهای هم ترامپیست داخلی داریم که مثل آناه فکر میکنند.اما اگر این افراد را کنار بگذاریم، میتوانیم از فرصت بدست آمده بهره بگیریم و بنشینیم فکر کنیم تا ببینیم اقتصاد جمهوری اسلامی ایران، امروز به چه سمتی میرود. نهادهایی مثل بنیاد باران در این زمینه میتوانند اقدامات موثری داشته باشند. ما اگر ما اقتصاد سالم و پویا و مقاومتی میخواهیم، با این رویکردها که ذخایر و منابعمان را از دست میدهیم، جور در نمیآید. چون ما معمولا نگاهمان این بوده که آب مجانی، خاک مجانی و هوا مجانی است. همه اینها را مجانی دیدیم. خدا داده. در حالی که ما در محاسبات اقتصادی، آنها را نمیتوانیم مجانی ببینیم. در همه جای دنیا، امروز به اقتصاد سبز و سبز شدن حسابهای ملی نگاه میکنند. یعنی در معادلات و حسابوکتابهای ملی، ارزش ذاتی منابع طبیعی و طبیعت را وارد میکنند. اقتصاد، سبز میشود. آن موقع متوجه میشویم که این فرسایش خاک، فقط طبیعت و خاک ایران را از بین نمیبرد. اقتصاد ملی ما را نابود میکند. آن موقع متوجه میشویم که بحث پیوند بین اقتصاد و محیط زیست، یک پیوند تشریفاتی نیست. پیوند عمیقی است که تا زمانی که این نگرش اتفاق نیافتد ما کماکان این مشکلات را خواهیم داشت و با این مسایل سر و کار خواهیم داشت. ما در دولت یازدهم، بحث اقتصاد سبز و سیاستهای مربوط به اقتصاد سبز را برای اولین بار، موفق شدیم در لایحه مربوط به مالیاتهای ارزش افزوده وارد کنیم. برای اولین بار، فصل مالیاتهای سبز داریم که الان هم در مجلس است و در کمیسیونهای مجلس است تا موضوع مالیاتها را براساس آثار و عوارضی که بر محیط زیست و طبیعت دارد وضع کنیم. یعی این صحیح است که اگر عوارضی را بر بنزین وضع میکنیم، این عوارض به دلیل آلودگی و تخریب و آثار خسارتهایی باشد که در آن طرف بر طبیعت و محیط زیست وارد میکند. بنابراین این هم بحث بسیار مهمی است که من پیشنهاد میکنم روی این موضوع هم بیشتر کار کنیم و بتوانیم لااقل در این مسایل، مانیفست درست و رویکرد صحیحی داشته باشیم.
در ادامه میخواهم به موضوع نقش زنان در بحث محیط زیست تاکید کنم. یقینا چون خیلی مسایلی که داریم، مباحث فرهنگی و نگرشی است، نگاه صحیح خانوادهها، در آموزش و پرورش و نقشی که زنان میتوانند ایفا کنند در تغییر آن نگاهها و الگوهای مصرف. الگوهای رفتاری و مسئله سبک زندگی که امروز با محیط زیست ارتباط برقرار میکند. از این جهت، نقش زنان، نقشی بیبدیل است. در همه جوامع، به این نقش توجه میکنند. ما هم الان سعی داریم در معاونت زنان و خانواده، در کنار مسئولیتهای مختلفی که داریم، در حوزه بهبود وضعیت زنان، ارتقای وضعیت قوانین، نقش و پیوند مسایل زنان با محیط زیست را خیلی پررنگ میبینیم و میپردازیم به مساله توسعه پایدار و ارتباطاش با نقش زنان. به دلیل این که اینها هم در آموزش، اصلاح الگوها و بهبود شاخصههای عمومی زنان، نقش خیلی کلیدیای دارند. از سویی دیگر زنان، کودکان، گروههایی که بالاخره آسیبپذیری بالایی دارند، از مشکلات زیستمحیطی آسیب بیشتری میبینند. بنابراین باید بیشتر برای آنها برنامهریزی کرد، فکر و کار کرد. باید از همه این جهات فکر کنیم تا ارتباط بحث زنان و توسعه پایدار و محیط زیست مورد توجه همه قرار گیرد. در صحنه جهانی هم همین نگاه است و یکی از مولفههای مهم فعالیتهای زنان، فعالیتهای زیستمحیطی است، چه در قالب سازمانهای مردمنهاد، چه در قالب برنامههای دولتی. به این بهانه جا دارد به موضوع سازمانهای مردمنهاد و نقششان در مسائل زیستمحیطی هم اشارهای داشته باشم. یکی از پیشرفتهای چشمگیر دوران اصلاحات، رشد بسیار خوب سازمانهای مردمنهاد در حوزه محیط زیست بود. البته در حوزههای دیگر هم فعال بودند اما حوزه محیط زیست، حوزهای بود که علیرغم تخصصی بودنش، خیلی مورد توجه سازمانهای مردمنهاد بود. البته در ابتدا کمی زمان برد، تا این مساله جا بیفتد،چراکه خیلی برای همه قابل هضم نبود. ولی در ادامه رشد خوبی پیدا کرد و خیلی مورد استقبال جوانان قرار گرفت. امروز هم فکر میکنیم همین بحث برای جوانان، یکی از مسایل مهم است، یکی از دغدغههای آنهاست. کما این که در نظرسنجیهایی که انجام شده، یکی از دغدغههای مردم که موضوع نارضایتی را منعکس میکند، همین بحثهای محیط زیست است. شاخصترینش مسئله آلودگی هواست. آن دوره، حضور جوانان در بحث تشکلها و سازمانهای مردمنهاد، خیلی چشمگیر بود. فکر میکنم ما رشدی نزدیک به ۶۰۰ یا ۸۰۰ تشکل داشتیم که متاسفانه از سال ۸۵ به بعد واقعا فاجعه اتفاق افتاد. آنقدر فضا ناامن شد برای فعالیت این تشکلها که خیلیها کار خود را تعطیل کردند. گزارش جالبی بود که وقتی من در شورای شهر بودم، خواندم. گزارشی که فرهنگستان علوم تهیه کرده بود و برای من فرستاده بودند. این گزارش پاسخ میداد که چرا یک دفعه تعداد سازمانهای مردمنهاد، کاهش پیدا کرده؟ گفتم این خیلی واضح است. اتفاقاتی که در آن دوره افتاد و این که فضا کلا برای این گونه فعالیتها خیلی پرهزینه شد خیلی از این تشکلها منحل شدند. خیلی از آنها دیگر کاملا غیرفعال شدند. یکی از کارهایی که ما از سال ۹۲ کردیم و خیلی خوب جواب داد، دوباره فعال شدن بخش نهادهای مدنی و سازمانهای محلی بود. ما تقریبا دوباره رسیدیم به همان حدود ۹۰۰ سازمان مردمنهاد. از سیصد و خردهای شروع کردیم و به ۹۰۰ تشکل رسیدیم و هماکنون نیز روند بسیار مثبتی داریم و امیدواریم ادامه پیدا کند. خیلی جوانان و مردم از این مسایل استقبال میکنند. علتش هم این است که موضوعات، کاملا ملموس است. هر کدام هم خودشان را پیدا میکنند در ارتباط با آن موضوع، هم فکر میکنند و خدمات اجتماعی میتوانند ارائه دهند. در هر صورت رشد نهادهای مدنی در هر دو دوره خیلی خوب بوده و خیلی امیدبخش است و نشان میدهد سرمایه اجتماعی که داریم، اگر به آن درست فضا دهیم میتواند منشاء خیلی از اتفاقات بزرگ باشد. در حوزه زنان هم همین است. این موضوعات در جاهایی هم با هم اشتراک دارند. ما تقریبا حدود ۲۷۰۰ تشکل مردمنهاد داریم که در حوزه زنان فعالیت میکنند که درصدی از آنها در حوزه محیط زیست است، درصدی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی و آسیبها مث اعتیاد. این هم ظرفیت اجتماعی و سرمایه بسیار خوبی است. حالا شکل این فعالیتها باید متنوع شود. فضا برای حضور جوانان بیشتر باز شود. ناگفته نماند خیلی از این تشکلها صوری هستند و آن قدر عضو ندارند. نتوانستند نیرو بگیرند. روی اینها باید خیلی کار شود. در مجموع واقعا در این شرایط سخت اجتماعی، کماکان فکر میکنم سازمانهای مردمنهاد و موضوعاتی مثل محیط زیست، یکی از نقاط امید و سرمایههایی است که میتواند برای آینده برنامهریزی کرد. باز هم تشکر میکنم.
پایان پیام
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.